تلاش گاندی برای بنیانگذاری حاکمیتی مستقل، از راه مبارزۀ خشونتگریز به یکی از خونبارترین کشتارهای تاریخ بشر منجر شد. ویرانههای شکست سیاسی دربارۀ ناکامی انواع نظامهای سیاسی است. شکست برای همۀ ما ویرانگر است چون ناکامیهای سیاسی کشورمان را در ساحتی فردی نیز تجربه میکنیم. گویی بخشی از وجود ما با هر شکست سیاسی فرو میریزد. کاستیکا براداتان با نگاهی موشکافانه به زندگی و آرای مهاتما گاندی، ایدهها و اقدامات افرادی مانند هیتلر، روبِسپیر و لنین، و آرمانها و وعدههای انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب بولشویکها، دومین حلقه از چهار نوع شکست ناگزیر انسان را بررسی میکند. در این مطلب با نحوۀ دانلود کتاب ویرانههای شکست سیاسی آشنا میشوید.
حضور شکست در کنار گاندی در لحظۀ خاصی از عصر ژانویۀ 1984 دلیل دیگری هم دارد. گاندی و شکست ارتباطی تنگاتنگ داشتند که به دههها قبل بازمیگشت. اگر گاندی یک چیز را بهخوبی شاید حتی بهتر از خودش میشناخت، شکست بود. شکست بارها در کنار گاندی بود. او به هر موفقیتی که دست می یافت (و بیتردید مهاتما، بر اساس برخی معیارها، از موفقترین مردان زمانهاش بود)، شکست آنجا حضور داشت تا تحقیرش کند و او را سر جای خودش بنشاند. هر گاه شکست میخورد (و مثل همۀ انسانهای بزرگ، شکستهای گاندی هم فراوان بودند)، کسی که مثل سایه دنبالش بود نیز حضور داشت تا از زمین بلندش کند، دستش را بگیرد تا دوباره روی پایش بایستد و شرمندهاش کند تا به کنشی دیگر و اصلاح خود دست بزند. گاندی فقط دو سال پیش از مرگش اعتراف کرد که «من فقط میتوانم از اشتباهاتم درس بگیرم… فقط وقتی سکندری میروم، سقوط میکنم و درد میکشم، میتوانم بیاموزم.» گاندی عمدتاً خودآموخته بود. میتوانست از آموزش درجۀ یک و اساتید نامدار بینیاز باشد. اما یک آموزگار بود که گاندی بدون او کاری از پیش نمیبرد و این آموزگار چیزی نبود جز شکست.
گاندی در سال 1925، در پنجاهوچندسالگی، ماجرای زندگیاش تا آن وقت را (به زبانهای گجُراتی و انگلیسی) نوشت و منتشر کرد: یک خودزندگینامه یا قصۀ تجربههای من با حقیقت. وقتی کتاب او به آفریقای جنوبی – جایی که زندگی حرفهای گاندی تا آن زمان عمدتاً در آنجا گذشته بود – رسید، دوستی از شهر پرتوریا بهسختی توانست گاندی را در خودنگارهاش به جا آورد. او به گاندی نوشت «دلم میخواست چنین تصویری از خودت به ما نمیدادی. آقای گاندیای که من شناختهام انسانی بسیار بهتر بود.»
شاید این خانم نامهنگار اهل آفریقای جنوبی، به صورت اتفاقی، یکی از خصوصیتهای اصلی «رویکرد گاندی» را کشف کرده باشد: ویژگی کلید «فقط و فقط به شکست رضایت دادن». بر اساس این رویکرد، میتوان از شکست به عنوان تکنیکی برای زندگی استفاده کرد. برای خوب زندگی کردن، باید خود را در موضع یأس و ناامیدی ابدی قرار دهید: از بدترین آدمی که میتوانید باشید شروع کنید و سپس بهتدریج از آن نقطه خود را بسازید و قوی کنید. با این روش، هر قدر بتوانید از دل شکست ارزش بیرون بکشید، زندگیتان هم به همان اندازه ارزشمند میشود. هر چه بیشتر شکست بخورید، شانس بیشتری برای درک ارزش آن دارید.
به نظر کاستیکا براداتان، شکستهای سیاسی ویرانگرتر از شکستهای فیزیکی و جسمیاند، چون ما هر قدر هم بخواهیم از سیاست کناره بگیریم، تکتک لحظات زندگیمان را در بستری سیاسی سپری میکنیم، حتی همان کنارهگیریمان را. افراد هر جامعه تمامی شکستهای نظام سیاسیِ آن را در ساحتی فردی نیز تجربه میکنند. گویی با هر شکست سیاسی، بخشی از وجود ما نیز فرومیریزد. مهمتر آنکه «شکست سیاسی، علاوه بر پشتههایی که معمولاً از کُشتهها به جای میگذارد، به لحاظ اخلاقی فلجکننده و به لحاظ فکری حقارتبار» است، و تحقیرآمیزترین جنبۀ ماجرا این است که هرگز درسی از آن نمیگیریم.

- برای دانلود کتاب ویرانههای شکست سیاسی لطفاً این جا کلیک کنید.
- برای خرید کتاب ویرانههای شکست سیاسی هم میتوانید این صفحه را ملاحظه نمایید.




