دورۀ قاجار، اولین برههای بود که سفرنامه نویسی در ایران باب شد. دلیل عمدۀ این مسئله هم تسهیل سفر به کشورهای دیگر و عتبات بود و هم اینکه درصد بیشتری از مردم با سواد شده بودند. به خاطر همین بیشتر سفرنامه های دوره قاجار یا گزارش حج و کربلا هستند یا سفر به کشورهای همسایه و اروپا را توصیف میکنند. از آنجایی که مسافران اروپا بیشتر درباریان و شاهان و نزدیکان آنها (یعنی مردان) بودند، طبیعتاً نویسندگان این سفرنامهها مردها بودند. اما بر خلاف اروپا، مسیر زیارت عتبات برای برخی از زنان باز بود و آنها امکان سفر داشتند. به همین دلیل هم بخش قابل توجهی از سفرنامههای حج دوره قاجار متعلق به زنان است. گرچه این زنان به طبقات اشراف و بالا تعلق داشتند ولی در عصر خود پیشرو محسوب میشدند و شخصیتهایی فرهیخته داشتند که در نوشتههایشان کاملاً پیداست.
نشر اطراف چند مجموعه با محوریت سفرنامه های دوره قاجار به چاپ رسانده که در ادامه معرفی میشوند:
مجموعۀ سفرنامه های قدیمی زنان قاجار
کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا
کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا، اولین کتاب از مجموعۀ سفرنامه های قدیمی زنان، همزمان با حکومت ناصرالدینشاه نگاشته شده است. در بخش اول عالیه خانم شیرازی در مورد شروع سفرش از کرمان، رفتن به بمبئی و سختیها و ماجراهای سفر حج و عتبات مینویسد. در بخش دوم با پایان سفر حج و رسیدن به تهران، او مدتی طولانی در دربار ناصری میماند. روزنگاریهای دقیق نویسنده از دربار ناصری، تصویر خواننده از وضعیت حاکمیت در آن دوره را کامل میکند. عالیه خانم که از آشنایان دور خانوادۀ شاه بوده و مراودۀ زیادی با آنها نداشته، آنچه از دربار و حرمسرای ناصرالدینشاه دیده را با جسارت و بدون تعارف نوشته که باعث شده روایت او با روزنگاریهای دیگری که خواندهایم، متفاوت باشد.
کتاب سه روز آخر به دریا
کتاب سه روز به آخر دریا سفرنامۀ شاهزاده خانمی جوان و قاجاری به مکه و عتبات است. این شاهزاده هم نوۀ فتحعلیشاه و هم نوادۀ نادرشاه افشار بود و به همسری حاکم مسن و ثروتمند طوس، عمادالملک درآمده بود. جذابیت سفرنامۀ او در این است که در کنار اتفاقات سفر، ریزهکاریها و روزمرگیها را هم ثبت کرده و از جزئیاتی گفته که به خواننده امکان میدهد تصویر روشنتری از آن دوره داشته باشد. این زن باهوش، صریح و جسور ترسی از مناسبات مرسوم دولتمردان نداشت و بیپرده هر آنچه را دیده ثبت کرده بود، به همین خاطر نوشتههایش وجوه نادیدۀ آن دورۀ تاریخی را به ما نشان میدهد. نازیلا ناظمی بر روی نسخۀ خطی این سفرنامه تحقیق و آن را گردآوری کرده است.
کتاب خانم! فردا کوچ است
کتاب خانم! فردا کوچ است شرح سفر یکی از همسران ناصرالدین شاه، سکینهسلطان (وقارالدوله)، به زیارت مکه و عتبات است. وقارالدوله سفرش را چهار سال بعد از کشته شدن شاه و زمانی که به همسری معتصمالملک درآمده، شروع میکند ولی همچنان در این سفر به یاد ناصرالدینشاه است و خاطراتی از او ذکر میکند. او نیز همچون دیگر زنان همدورهاش، شاهزاده خانم قاجاری و عالیه خانم شیرازی، علاوه بر شرح رویدادهای سفر، در مورد جزئیات روزمرۀ زندگی و حواشی کاروانش هم صحبت میکند. شیوۀ نگارشی این زن، قلم شیوا و طبع شاعرانهاش روزنگاریها و خاطرات او را به روایتی منحصربهفرد تبدیل کرده که هم پژوهشگران و هم خوانندگان عادی میتوانند از خواندنش لذت ببرند.
مجموعۀ تماشای شهر
نویسندگان این دسته از سفرنامه های دوره قاجار، درباریان و شاهان و رجال دورۀ قاجار هستند که به بهانۀ بازدید به کشورهای اروپایی رفتند. کتابها بر اساس شهرها دستهبندی شدهاند و در هر کدام، چند گزارش و سفرنامه از مردان قاجاری آورده شده است.
کتاب پاریس از دور نمایان شد
کتاب پاریس از دور نمایان شد، اولین جلد از مجموعۀ تماشای شهر، گزارش و خاطرۀ سفر 9 نفر از رجال و افراد سرشناس عصر قاجار به شهر پاریس است. به نوعی اولین گروهی از ایرانیان که پا به این شهر دوردست و شگفتانگیز گذاشتهاند؛ از مظفرالدین شاه و ناصرالدین شاه گرفته تا حاج سیاح. این سفرنامه نشان میدهد تصویری خیالی که از پاریس در ذهن همۀ ما نقش بسته از توصیفات و غافلگیریهایی پدید آمده که همین مسافرین اولیه با خود سوغات آوردهاند. پژوهش این کتاب را زهره ترابی بر عهده داشته است.
کتاب آسمان لندن زیاده میبارد
کتاب آسمان لندن زیاده میبارد، سومین جلد از مجموعۀ تماشای شهر، دربردارندۀ یازده روایت و گزارش از سفر اهالی دورۀ قاجار به شهر دوردست لندن است. در این کتاب گزارشهای مستند و کوتاهی از رجالی همچون ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، میرزا صالح، حاج سیاح، عمادالسلطنه، و میرزا فتاح خان وجود دارد که در آنها احساسات و شگفتی و حیرتشان از دیدن لندن را بروز میدهند و از معماری و توسعه و ترقی این شهر میگویند. این کتاب که به همت محمدمهدی پرچکوهی گردآوری شده، نشان میدهد که بخشی از نگرش تاریخی ما نسبت به این شهر اروپایی از کجا ریشه میگیرد.
کتاب قهوۀ استانبول نیکو میسوزد
در روزگاری نهچندان کهن، سفرنامهها چشم عمومی مردم برای شناخت رنگ شهرها بودند. مسافر با سفرنامهاش، که کمی از رنگ سفرش را داشت، مردم را فرا میخواند که از شهری دور یا نزدیک رنگ بگیرند و آن را بشناسند. کتاب قهوه استانبول نیکو میسوزد جلد دوم مجموعۀ تماشای شهر، گزارش و سفرنامه و مکتوبات مسافران مشهوری است که در عصر قاجار به این شهر سفر کردهاند؛ از شاه تا شاهزاده و رجال دولتی. این دستنوشتهها که به همت علی اکبر شیروانی و زهرا ابراهیمپور کلخوران گردآوری شده، نشانگر اولین مواجهۀ اینان با این کلانشهر است و احساسات و شگفتی آنها را بازتاب میدهد
کتاب سنپترزبورگ موزیکانچی دارد
کتاب سن پترزبورگ موزیکانچی دارد، چهارمین جلد از مجموعۀ «تماشای شهر»، دربردارندۀ شش سفرنامه و گزارش از سفر ایرانیان عصر قاجار به سن پتربرزبورگ روسیه است. در این کتاب روایتهایی از مظفرالدین شاه، ناصرالدین شاه، خسرو میرزا، ظهیرالدوله و ابوالحسن خان گردآوری شده که در آنها در مورد تاریخ این شهر، مواجهه با مردم و فرهنگ آنجا و دیگر شگفتیهای آن صحبت میکنند. این کتاب که زیرنظر شیروانی و پرچکوهی منتشر شده نگاه ایرانی به هویت این شهر دور را ترسیم میکند.
کتاب بمبئی رقص الوان است
کتاب بمبئی رقص الوان است متشکل از هفت گزارش دربارۀ سفر اهالی دورۀ قاجار به بمبئی هندوستان است. هفت گردشگری که در قرنهای دوازدهم و سیزدهم هجری شمسی با سختی و مشقت فراوان خود را به این سرزمین بزرگ و رنگارنگ رساندند تا سحر و جادوی آن، و هر چه در موردش شنیده بودند را از نزدیک و با چشم خود ببینند. این کتاب روایت این مسافران از مواجهه با شهر بمبئی، اهالی و فرهنگ هند است. این اثر جلد پنجم از مجموعۀ تماشای شهر محسوب میشود و به همت علی اکبر شیروانی و زهره ترابی گردآوری و تدوین شده است.
کتاب حظ کردیم و افسوس خوردیم
یکی از جدیدترین آثار منتشر شده در مورد سفرنامه های دوره قاجار کتاب حظ کردیم و افسوس خوردیم است. این اثر گزارشی است از دو جوان قجری که در سفر اول مظفرالدین شاه به فرنگ همراه او بودهاند؛ میرزاحسن خان مستوفی الممالک و دوستعلی خان معیرالممالک که بعدها چهرههای مهمی در تاریخ سیاسی و فرهنگی ایران شدند. این دو اگرچه نسبت نزدیکی با شاه داشتند اما با حفظ فاصله از او تلاش کردند تا بهتنهایی این دنیای تازه را کشف کنند؛ چیزی که در سطر سطر سفرنامهشان هم به چشم میآید. آنها خاطراتشان را در دو سوی یک دفترچۀ کوچک نوشتند که بعدها در میان اسناد شخصی بهجامانده از خاندان معیرالممالک پیدا شد. این دفترچه به همراه تعدادی نامه و چند قطعه عکس دیدهنشده از این سفر، به کوشش فاطمه معزی و پدرام خسرونژاد گردآوری شده و برای نخستین بار منتشر میشود.
بدون دیدگاه