نوستالژی همیشه مخلوقِ اکنون است. ما در فرایند حسرت نوستالژیک، تاریخ را از نو مینویسیم: جنبههایی از آن را پررنگتر میکنیم، بخشهایی از آن را نادیده میگیریم، نقطهها را آنطور که دلمان میخواهد به هم وصل میکنیم و قصه را چنان میگوییم که پایانش به کار ما بیاید. شاید دربارهٔ حال و آینده کار زیادی از ما ساخته نباشد اما دستکم میتوانیم گذشته را آنطور که دلمان میخواهد به یاد بیاوریم. میتوانیم در سرمای آزارندهٔ زمستانِ اکنون، خاطرهٔ خوش گذشته را مثل لحافی گرم دور تنمان بپیچیم. در ادامۀ این مطلب با شیوۀ خرید کتاب خلاف زمان آشنا خواهید شد.
یکی از مسائل کلاسیکی که انسان همواره با آن دستبهگریبان بوده مسئلۀ زمان است. در سنت فرهنگی غرب، مفهوم زمان با اسطورهای مهم گره خورده است: کرونوس، یکی از بلندمرتبهترین خدایان یونانی که نام خود را از واژۀ زمان گرفته و در نتیجۀ همین پیوند منزلتی کمنظیر یافته است. گرچه تحلیل زمان و تجسم اساطیریاش شایستۀ بررسی در تک نگارهای مجزاست، در این جستار ناگزیریم صورهای خاصی از تجربۀ انسان از زمان و اساطیرش را بکاویم. اسطوره، خاطره و فراموشی سه نام، سه مفهوم، سه انگاره، یا سه وهماند که میشد پیوندشان را صرف تصادفی و اقتضایی دانست، اگر خاطره و فراموشی در قالب نِماسینی (ایزدبانوی خاطره) و لیتی یا لته (رود نسیان) منزلتی اساطیری نیافته بودند. سخن گفتن از خاطره و فراموشی فقط راهی برای مطالعۀ زمان به شیوهای عینیتگرایانه، کمیتپذیر و سنجیدنی نیست، بلکه راهی است برای بررسی شیوۀ مواجۀ ناگزیر انسان با زمان که سرشتی دوگانه دارد: ما هرگز حقیقت نخواهیم دانست زمان همپیمان ماست یا بدترین دشمن ما.
پیشنهاد میکنیم مطلب «نوستالژی یعنی چه؟» را مطالعه کنید.
کتاب خلاف زمان اثری فلسفی در باب زمان، خاطره و فراموشی است و میکوشد نوستالژی را با نگاهی به فلسفهٔ کلاسیک درک کند. دیهگو گاروچو، نویسندۀ این جستار فلسفی، نشان میدهد آرمانشهری که بر پایهٔ نوستالژی بنا شده رو به آینده ندارد. گاهی حتی رو به گذشته هم ندارد و در واقع، تکرار همین چیزی است که اکنون داریم. او میکوشد دریچهای برایمان بگشاید تا خاطره، اسطوره، فراموشی، گذشته و تاریخ را از منظری جدید ببینیم. این کتاب را الهام شوشتریزاده از زبان اسپانیایی ترجمه کرده است.
♦ برای خرید کتاب خلاف زمان اینجا کلیک کنید.
♦ برای دانلود این کتاب اینجا کلیک کنید.
بدون دیدگاه