عصر یکشنبه 16 دی ماه 1403 نشست «انسان مراقب» به مناسبت انتشار کتاب ما ایوب نبودیم در هتل قلب تهران برگزار شد. در این جلسه راویان کتاب و دهها مهمان و همراه نشر اطراف دور هم جمع شده بودند تا به بهانۀ این کتاب در مورد مفهوم مراقب و مراقبت صحبت کنند.
در ابتدای این نشست فاطمه ستوده، دبیر و گردآورندۀ روایتهای کتاب ما ایوب نبودیم به عنوان میزبان در مقابل جمع حضور یافت. او که یک سال در کنار راویان کتاب ایستاده بود و لحظه به لحظه آنها را همراهی کرده بود، از انتخاب سوژۀ مراقبت، احساساتش و مسیر تولد این کتاب گفت. ستوده به این نکته اشاره کرد که اعتقاد دارد خواندن این کتاب نه فقط دید خوانندگان را نسبت به موضوع مراقبت عوض میکند، بلکه آنها را نسبت به زندگی هم امیدوارتر خواهد کرد. او ضمن ستایش نویسندگان روایتها که صادقانه رنجها و کشمکشهای درونیشان را به روی کاغذ آوردند، اعتراف کرد که گاهی نوشتن از مراقبت، از انجام آن سختتر است، چون حتی توصیف این رنج هم کار طاقتفرسایی است:
«در مراقبت همهچیز ناگهانی است. مراقبت قصۀ روبهرو شدن سرشت آدم با سرنوشت محتومی است که گریزی از آن نیست. مراقبت مثل زلزله است. بیخبر و ناگهان میآید. نمیتوان برایش برنامهریزی کرد و با آمادگی آغازش کرد. به خودمان میآییم و میبینیم که مجبوریم از دیگری مراقبت کنیم.»
فاطمه ستوده در ادامه دغدغۀ نادیدهگرفتهشدن مراقبان را مطرح کرد و آنها را افرادی بیصدا دانست. به گفتۀ او تا پیش از این کتاب، جز چند روایت تکه پاره و پراکنده، چیزی دیگری از تجربۀ مراقبت در دست نبود. همین انگیزهای شد تا او و نشر اطراف ایدۀ روایت مراقبت را مطرح کنند؛ جایی که مراقبان بیصدا و حاشیهنشین بتوانند از خود، رنجها و تجربۀ زیستهشان بگویند.
پس از او، دکتر رسول رسولیپور، استاد فلسفۀ دانشگاه خوارزمی، به عنوان مهمان اول این نشست به جایگاه دعوت شد. رسولیپور در ابتدا به کارگاه «مراقبت از سالمندان» واتیکان اشاره کرد که در آن این مفهوم به سه بخش جسمانی، روانی و روحانی تقسیم شده بود. او با برشمردن هدفی که واتیکان برای کارگاهش تعیین کرده بود (ترویج و فرهنگسازی مراقبت برای حمایت از افراد آسیبپذیر)، گفت کتاب ما ایوب نبودیم هم همین هدف را دنبال میکند و از این نظر این دو موقعیت شبیه به هم هستند.
دکتر رسولیپور با دست گذاشتن روی عنوان کتاب، ایوب را چهرهای مشترک در سنتهای مختلف دینی دانست که همیشه تفسیرهای متفاوتی از آن شده است. در سنت اسلامی ایوب معادل صبوری است ولی در مسیحیت، این پیامبر را با رنج میشناسند. با این دیدگاه، شاید بتوان گفت مراقبها صبر ایوب را ندارند ولی قطعاً رنجشان کمتر از او نیست. به تعبیر این استاد دانشگاه، اساس زندگی بر رنج است و همۀ انسانها رنج میکشند. پس نه فقط مراقبها، که همۀ ما ایوبیم و ایوبوار زندگی میکنیم. اما این رنجها ناخواسته و اجباری است و طبیعتاً آدمی از آن ناراضی است. مراقبت گرچه امتیازات معنوی زیادی دارد ولی مراقب حق دارد از وضعش شکایت کند «چون خدا هم راضی به این سختیها نیست.»
از نظر رسول رسولیپور الهیات مدرن با رد کردن نگرشهای سنتی، ایوب را بیش از صبر و رنج، نماد اعتراض میداند:
«ایوب نماد صبر نیست، نماد اعتراض است. شرایطی که در زندگی برای انسان فراهم شده شرایط مطلوبی نیست. خدا هم به آن اذعان دارد و ما هم نباید انکارش کنیم. یکی از دلایلی که باعث تصحیح مفهوم مراقبت میشود فهم این نکته است که ما نسبت به رنج شکایت داریم. کسی نباید رنج را بپذیرد، مگر عرفا که در رنج معجزه و روشنایی میبینند. ما نمیبینیم چون ما ایوب هستیم. چون ایوب گله و شکایت دارد.»
او در پایان سخنانش با ارجاع به روایتهای متواتر دینی، مراقبت را معادل پاسداشت و نگهداری از امانت دانست. چون انسانها همگی در این جهان امانت هستند، پس مراقب پیش و بیش از هر چیز امانتدار است. و به این تعبیر همۀ ما همزمان در جایگاه مراقب و مراقبتشونده قرار میگیریم.
پس از اتمام این سخنرانی، مستند کوتاهی از زندگی کیان یزدانپور، فعال محیط زیست استان فارس، پخش شد. یزدانپور در چند سال اخیر در حفاظت از درختان بلوط جنگلهای زاگرس و خاموش کردن آتشسوزیهای وسیع این منطقه نقش پررنگی داشته و متحمل آسیبهای زیادی شده است. او نویسندۀ یکی از روایتهای کتاب ما ایوب نبودیم هم بود که در مورد حفظ درختان بلوط بود.
نفیسه مرشدزاده، مدیر نشر اطراف، سخنران بعدی مراسم بود که در مورد اهمیت حضور مراقبها در زندگی صحبت کرد و تأکید داشت باید آنها را وارد جامعه کرد و نقش پررنگتری به آنها داد تا به تعبیر او «مراقب ما و آینده باشند.» او، بخشش نسبت به دیگری و جامعه را از نتایج مراقبت دانست و گفت به همین خاطر مراقبها میتوانند مسئولیتهای اجتماعی بزرگتری بر عهده بگیرند و احتمالاً مدیران موفقتری خواهند شد:
«مراقبها در مسیر مراقبت تنگنظری و خودخواهی را از دست دادهاند، و ظرفیتی که از دیگردوستی و دیگراندیشی و دیگرخواهی در آنان شکل گرفته میتواند به جامعه سرریز شود و بخشی از مشکلاتمان را درست کند.»
مراقبت، مواجهۀ بیواسطه با واقعیتهای زندگی و صورت ناکامل و ناآشنای آن است. از دید نفیسه مرشدزاده، اگرچه این رودررویی میتواند آزاردهنده باشد ولی از طرف دیگر به مراقبها کمک میکند حقایق را بپذیرند و با نگاهی متفاوت به پیرامونشان نگاه کنند. تابآوری، مدیریت بحران، انعطافپذیری و درک متفاوت از زمان از آثار مراقبت است که از مراقب مدیر انسانی بهتری میسازد.
مستند «خاله مرجان» ساختۀ کیان یزدانپور و هامون افشار فیلم دیگری بود که در این نشست پخش شد. این مستند کوتاه در ستایش زنی در روستای جونگانِ نورآباد ممسنی بود که سالهاست به یاد دخترش درخت میکارد و مراقب جنگلش است. طبیعت دستکاشت او حالا بیش از دو هکتار وسعت دارد.
دکتر مریم نصر اصفهانی، مدرس فلسفه و عضو هیئت علمی گروه مطالعات زنان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، هم به عنوان سخنران پایانی این نشست پشت تریبون آمد تا از دیدگاه فلسفۀ اخلاق به این سوژه بپردازد. او که چند کتاب در زمینۀ اخلاق مراقبت ترجمه و تألیف کرده و واژۀ «پروا» را به عنوان برابرنهاد مراقبت پیشنهاد داده، صحبتهایش را با پیچیده بودن این حوزه آغاز کرد. نصر اصفهانی با تأکید بر اینکه اکثر متنهای مرتبط با مراقبت، اخلاق و فلسفۀ آن سختخوان و دیریاب هستند، کتاب ما ایوب نبودیم را تجربهای جدید و موفق در این حوزه دانست. این اخلاقپژوه، پرواداری را محصول اواخر قرن بیستم دانست؛ زمانی که پس از دو تجربۀ جنگ جهانی اسطورۀ منطق و علم فروپاشید و انسان لاجرم به عواطف روی آورد و چاره را در توجه دوباره به احساسات دید. پس اخلاق مراقبت، به معنای داشتن پروای دیگری که با فمینیسم هم در ارتباط است، آنچنان دیرینه و دیرپا نیست. به زعم او، کتاب ما ایوب نبودیم از این بابت که به سوژۀ مراقبت از همین زاویۀ مدرن توجه نشان داده و تلاش کرده صدای دیگری را به گوش همه برساند، ارزش زیادی دارد.
دکتر نصر اصفهانی با مرور اصول اخلاق مراقبت، روی اصل خودمراقبتی دست گذاشت و گفت بدون خودپروایی امکان مراقبت از دیگری نخواهد بود، اما
«ما گاهی مراقبت را به مثابۀ خودقربانگری میگیریم و این قربانیشدن را ستایش میکنیم. این باعث میشود رنج آن به چیزی مقدس، نقدناپذیر و تقدیری تبدیل شود، یعنی همان اتفاقی که برای مادری افتاده است.»
این استاد دانشگاه با تشبیه کردن موقعیت مراقبت به مادری، از سختیهای انکار شده و بدیهیدیدهشدۀ مادری در جوامع سنتی گفت و تأکید کرد که تقدیس آن باعث میشود مراقب هم مثل مادر نتواند رنجها و آزارهایی که دیده را بگوید و وضعیتش را نقد کند. به همین خاطر است که این مفهوم باید به مطالبۀ جمعی تبدیل شود تا نگاه به آن بزرگتر و کلانتر شود. مراقبت باید وارد سیستم آموزشی، اقتصادی یا محیط زیست شود تا همه مراقبی آگاه بار بیایند، بتوانند در موردش صحبت کنند و خودمراقبتی را یاد بگیرند. در نهایت تصمیمات ما هم انسانیتر خواهد شد و با شفقت و همدلی بیشتری همراه خواهد بود.
در پایان این نشست که با حمایت بیمۀ پاسارگاد برگزار شده بود، مهمانان با هم آشنا شدند و به گفتوگو نشستند؛ مهمانانی که به طیفهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی متفاوتی تعلق داشتند ولی همگی یک دغدغۀ مشترک را دنبال میکردند: مراقبت از مراقبها.
ویدئوی کامل این نشست را میتوانید در اینجا ببینید.
بدون دیدگاه