گشت و گذار در بلاد افرنجیه
حنانه سلطانی، روزنامهنگار، در روزنامهی سازندگی خبر از چاپ مجموعهی «تماشای شهر» با گزینش و ویرایش علیاکبر شیروانی و با همکاری انتشارات اطراف خبر داد. وی در ابتدای این گزارش اوضاع فرهنگی و سیاسی دورهی صفوی و نگرش ایرانیان به غرب را با دورهی قاجار مقایسه میکند و ریشهی تحولات فکری، فرهنگی و سیاسی ایران را میکاود. به گفتهی او ایرانیان دورهی قاجار با تسهیل شرایط حمل و نقل سفرهایشان را به نقاط مختلف دنیا آغاز کردند و این شروعی بود برای مواجههی جدّی آنان با فرهنگ و تمدن غرب. مسافران قاجار با دیدن تمدن مدرن غربی از یکسو شیفتهی آن میشوند و از سویی دیگر از اشاعهی فرهنگ غربی در کشور خود ابا دارند. اما همین مواجهه با دیگریِ بیگانه بود که باعث آغاز بازنگری در سنتها و گذار از آنها شد. از رهگذر همین سفرهاست که میبینیم ایرانیان به وامگیری از مظاهر غرب روی میآورند. نمونهاش را میتوان در شگفتی ناصرالدین شاه از بناهای غربی و خیابانهای سنگفرششده و تمیزش دید که سالها بعد سنگ بنای خیابان لالهزار را در تهران میگذارد: «طرفین کوچه عمارت سهمرتبه و پنجمرتبه. فرش طرفین کوچهها از سنگ و وسط از تخته است که کالسکه صدا نکند، هر وقت عراده از روی سنگفرش میگذرد صدای بدی میآید اما از روی تخته بیصدا و راحت میرود.» (برگرفته از کتاب سنپترزبورگ موزیکانچی دارد)
تماشاخانهها
سینماها، تماشاخانهها و تالارها نیز از دیگر مکانهایی هستند که جایشان در تهران آن سالها خالی است و همین سفرهاست سبب میشوند مظفرالدین شاه بعد از بازدید از تالار پاریس و سینماتوگرافش به عکاسباشی دستور میدهد همه قسمِ این دستگاهها را بخرند و اولین فیلم ایرانی در سال ۱۲۷۹، پنج سال پس از گسترش اختراع برادران لومیر، به نمایش درمیآید: «جائی است به بزرگی دو تکیهی دولت و همانطور مدّور و با بلورِ منقّش، مسقّف است و اطراف آن دو مرتبه صندلیهای مخمل قرمز است که برای جلوس اشخاص ساخته و پرداخته شده و در این تالار سینموفتگراف نشان میدهند. پردهی بسیار بزرگی در وسط تالار بلند کردند و تمام چراغهای الکتریک را خاموش و تاریک نموده، عکس سینموفتگراف را با آن پردهی بزرگ انداختند. خیلی تماشا دادند. منجمله مسافرین افریقا و عربستان را که در صحرای افریقا با شتر راه میپیمایند نمودند که خیلی دیدنی بود. دیگر اکسپوزیسیون و کوچهی متحرک و رودخانهی سن و رفتن کشتی در رودخانه و شناوری و آببازی مردم و انواع چیزهای دیگر دیده شد که خیلی تماشا داشت. به عکاسباشی دستورالعمل دادهایم همه قِسم آنها را خریده و به طهران بیاورند که انشاءالله همانجا درست کرده، به نوکرهای خودمان نشان بدهیم.» (برگرفته از کتاب «پاریس از دور نمایان شد»)
حمامها
مسافرین قاجاری نخستین بار در سنپترزبورگ شیر جداگانهی آب سرد و گرم حمام را میبینند و از دیدنش اظهار شعف و شگفتی میکنند. چرا که در وطن خودشان آب خزینهها را سالی یک یا دو بار عوض میکنند و با این آب چرک مردم سالی فقط چند بار حمام میروند و هر کس در همان هفتههای اول تعویض آب بتواند به حمام برود از افراد خوشطالع و موفق به حساب میآید: «صبح رفتم حمام، خیلی چرک بودیم. حمام بسیار خوبی در شهر، امینالسلطان پیدا کرده بود. حاجی حیدر لخت شده بود، سیاچی هم لخت شد. شستوشوی کامل شد، حقیقتاً حظی کردیم. شیرهای متعدد داشت آبهای گرم و سرد و غیره.» (برگرفته از کتاب سنپترزبورگ موزیکانچی دارد)
چراغها
نور و روشنایی از قدیم برای ایرانیان تقدس داشته چون دفعکنندهی تاریکی و اهریمن بوده است. به همین دلیل چراغها و نورپردازیهای شهرهای بزرگ هم از دیگر پدیدههایی بود که مسافران قاجاری به آن توجه خاصی داشتند: «برای چراغ برقی که الکتریسیته میگویند که قوهی چرخ الماس است یک نفر مهندس روسیه که اسمش یابلوچوکوف است یعنی موسیو سیب، به زبان روسی یابلوچو سیب را میگویند، این اختراع عجیب را کرده است و در پاریس رواج داده است. در خود شهر سنپترزبورگ یا جای دیگر فرنگستان هنوز رواجی ندارد مگر در همین کوچه. فقط پاریس که از جلو همین مهمانخانه و گرند اپرا الی پالهرویال که بازار معتبری است به قدر پنجاه شصت فانوس از این چراغ میسوزد و این کوچه را مثل روز روشن کرده است. هیچ معلوم نیست که شب شده است. مثل روشنی بینالطلوعین خیلی روشن است و چراغهای دیگر که از بخار گاز و غیره است پیش این مثل مفاد این شعر است: ابلهی کو روز روشن شمع کافوری نهد.» (برگرفته از کتاب «پاریس از دور نمایان شد»)
در انتهای گزارش میخوانیم: «مجموعهی روایتهای مسافران دورهی قاجار از نوشتاری معمولی در قالب سفرنامه فراتر میرود. مسافران قاجاری این مجموعه همانقدر که از شهرهای پاریس و لندن و سنپترزبورگ و استانبول برایمان حکایت میکنند، از طاهر و اوضاع طهران نیز روایتی منحصربهفرد ارائه میدهند و خواندن سفرنامهشان بیش از آنکه به شناخت ما از شهرهای جهان کمک کند، از تأملات و تفکرات مردمان قاجار و دغدغههای کوچک اولیهای که سنگ بنای تجدد در ایران را گذاشتند حکایت میکند.»
مشروح این گزارش را میتوانید در روزنامهی سازندگی، سال یکم، شماره ۸، صفحات ۱۴ و ۱۵ بخوانید.
فایل پیدیاف این صفحات را نیز میتوانید ازاین لینک دانلود کنید.
بدون دیدگاه