پیرامتن چیست؟

پیرامتن در انتظار گودو ساموئل بکت سواد روایت

برای درک مفهوم پیرامتن باید ابتدا از خود بپرسیم روایت کجا تمام و «جهان واقعی» کجا شروع می‌شود؟ از یک نگاه، پاسخ به این پرسش آسان است. روایت از آغازش شروع می‌شود و به پایانش می‌انجامد. اما مرز بین روایت و جهان آن‌چنان روشن نیست. معمولاً روایت‌های مکتوب به همراه واژه‌هایی اضافی و گاهی حتی تصاویر (عنوان فصل‌ها، سرصفحه‌ها، فهرست مطالب، پیش‌گفتارها، مؤخره‌ها، تصاویر و پوشش جلد کتاب که اغلب متن معرفی کتاب روی آن درج می‌شود) ارائه می‌شوند. معمولاً تئاترها به همراه برنامه‌ی اجراها، پوسترها و تابلوی سردر ارائه می‌شوند. علاوه بر این‌ها، نویسندگان و کارگردانان مصاحبه می‌کنند. ممکن است اثر ارائه‌شده قسمت دوم یک مجموعه باشد، یا این‌که اظهارات نویسنده معلوم کند فلان شخصیت را از روی فلان آدم ساخته است. فیلم‌هایی که روی دی‌وی‌دی ارائه می‌شوند، ممکن است حاوی مطالب مربوط و امکانات بسیاری باشند. این امکانات اغلب به ما اختیار می‌دهند تا بتوانیم فیلم را دوباره و این بار با توضیحات کارگردان ببینیم. همه‌ی این مطالب حاشیه‌ای ممکن است بر تجربه‌ی ما از روایت مؤثر باشند. گاهی این تأثیر کم است و گاهی زیاد. اگر از این دید نگاه کنیم، همه‌ی این متون جزئی از روایت هستند.

ژرار ژنت برای اشاره به این مطالبی که پیرامون روایت قرار دارند، واژه‌ی «پیرامتن» را ابداع کرد. وقتی از تأثیر روایت حرف می‌زنیم، ممکن است به‌سادگی تأثیر پیرامتن ها را نادیده بگیریم. در واقع، این فرضیه در ذهن‌مان شکل می‌گیرد که روایت فقط در چارچوب همان چیزی است که می‌خوانیم، می‌شنویم یا می‌بینیم، با همان آغاز و میانه و پایان. البته ممکن است تأثیر برخی پیرامتن‌ ها ــ  مانند نوع کاغذی که رمان رویش چاپ شده یا بافت عطف کتاب ــ  تأثیر چندانی در تجربه‌ی ما از روایت نداشته باشد. هرچند در این مورد هم استثناء پیدا می‌شود. دوریان گِرِی ــ  شخصیت برساخته‌ی اسکار وایلد ــ  «نُه نسخه» از رمان محبوبش را خرید «و آن‌ها را به رنگ‌های مختلف صحافی کرد تا با حالات روحی مختلفش سازگار باشند.» وقتی متن پشت جلد کتاب ما را تشویق به خواندن آن می‌کند، ممکن است باعث شود روایتی را بخوانیم که فضای فکری‌اش به مذاق‌مان خوش می‌آید، یا برعکس، باعث شود بسیار ناامید شویم وقتی می‌بینیم روایت مورد نظر انتظاراتی را که متن پشت جلد کتاب در ما برانگیخته، نتوانسته ارضا کند. یا این‌که تبلیغ یک فیلم یا تئاتر  ــ  بنا بر مصحلت‌های تجاری ــ  ممکن است باعث شود ما انتظاری از اثر داشته باشیم که کاملاً متفاوت با واقعیت است. نخستین اجرای در انتظار گودوی ساموئل بکت (بازنمایی خشن و ایستای وضعیت انسان با چاشنی طنزی تلخ) را با عبارت «شور خنده‌ی دو قاره» تبلیغ کردند. در نتیجه، اولین اجرای این تئاتر با انتظاراتی اشتباه ــ  و شاید مخاطبانی اشتباه ــ  مواجه شد. در همان اجرای اول، تماشاچیان طبقه‌ی متوسط به بالای شهر میامی با این تصور که به دیدن تئاتر کمدی سطحی آمده‌اند، حتی پیش از پایان پرده‌ی اول گروه‌گروه از سالن تئاتر خارج شدند.

تأثیر پیرامتن ها نه‌تنها می‌تواند چشم‌گیر باشد، بلکه حتی ممکن است تا همیشه بر استقبال از یک روایت تأثیر بگذارد. وقتی مخاطبان در سال ۱۹۱۹، اولین بار قصه‌ی زندگی دابلیو. ان. پی. باربِلیون ــ  یعنی یادداشت‌های یک مرد دلمرده ــ  را خواندند، کاملاً تحت تأثیر سرنوشت جوان بااستعداد و طبیعت‌دوستی قرار گرفتند که مجبور بود با فلج چندگانه مبارزه کند. آخرین کلمه‌های این متن از این قرار بود: «باربلیون روز سی و یکم دسامبر [۱۹۱۷] چشم از جهان فرو بست.» این کتاب به محبوبیت فراوانی دست یافت و در عرض چند ماه به چاپ پنجم رسید. اما بعدها، وقتی خوانندگان متوجه شدند باربلیون سی‌ و یکم دسامبر ۱۹۱۷ از دنیا نرفته و در واقع آن‌قدر زنده مانده که بازخوردهای زندگی‌نامه‌اش را بخواند، عمیقاً حس کردند به آن‌ها خیانت شده. در نهایت این کتاب چنان از یادها رفت که هنوز هم آن‌قدر شناخته‌شده نیست. در این مورد اطلاعات پیرامتنیِ خارج از روایت بدون حتی تغییر یک کلمه ماهیت روایت را تغییر داد. در حقیقت، پیرامتن ها در کل به همین صورت کار می‌کنند. این پدیده به‌روشنی یادآور می‌شود که روایت‌ها در اصل در ذهن‌ها اتفاق می‌افتند، هرچند ما فقط چیزهایی از جنس متن، کتاب یا فیلم را «روایت» می‌نامیم.

 

منابع تکمیلی برای موضوع پیرامتن

کتاب ژرار ژنت به بررسی پیرامتن ها و آستانه‌ی تفسیر می‌پردازد:

Genette, Gérard, Paratexts: Thresholds of Interpretation (trans. Jane E. Lewin), Cambridge University Press, 1997. (دانلود)

ژنت در کتاب زیر نیز به طور مفصل به همین موضوع می‌پردازد:

Genette, Gérard, (trans. Channa Newman and Claude Doubinsky), Palimpsests: Literature in the Second Degree (Lincoln, NE: University of Nebraska Press, 1997).

 

برگرفته از کتاب «سواد روایت»

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *