دانلود و خرید کتاب حظ کردیم و افسوس خوردیم

مستوفی الممالک، معیرالممالک، سفرنامه فرنگ، ناصرالدین شاه، نشر اطراف، خرید کتاب، دانلود pdf

کتاب حظ کردیم و افسوس خوردیم روایتی است از سفر دو جوان قاجاری که در سفر اول مظفرالدین شاه به فرنگ همراه او بودند؛ دوستعلی خان معیرالممالک و میرزا حسن خان مستوفی الممالک که بعدها چهره‌های مهمی در تاریخ فرهنگی و سیاسی ایران شدند، بخشی از دیده‌ها و شنیده‌ها و تجربه‌هایشان در این سفر را در قالب سفرنامه‌هایی در دو سوی یک دفترچه نوشتند. این سفرنامه های قدیمی که به تازگی و به طور اتفاقی کشف شده‌اند، هم از نظر تاریخی و هم از لحاظ فرهنگی آثاری ارزشمند به حساب می‌آیند.

سفرنامهٔ میرزاحسن‌خان مستوفی الممالک

شنبه نهم [ربیع‌الاول]

رودخانهٔ سفیدرود وسط، دو طرف تمام جنگل زیتون سبز و خرم و کوه‌های اطراف تمام جنگل. این منزل اول جنگل است. هر چه جلوتر می‌رویم انبوه‌تر می‌شود به اندازه‌ای خوشم آمد و حظ کردم که حد نداشت. یک ساعت‌ونیم به غروب مانده رسیدیم رستم‌آباد. آبادی رستم‌آباد عبارت است از چند زاغه و چند چاردیوار خراب. آبادی منحصر به همین مهمانخانه است. پیاده شده، رفتم بالا. اتاق باصفایی داشتم یعنی ایوان قشنگی جلو اتاق بود که به اطراف چشم‌انداز داشت. در ایوان قدری با دوربین اطراف جنگل را تماشا کردم. بعد مشغول تراشیدن ریش شدم. بعد از فراغت از ریش‌تراشی مشغول صحبت شدم. قدری از فرنگ صحبت کردیم و قدری خیال کردیم از بادکوبه به آن طرف از کدام راه باید رفت. دو ساعت از شب گذشته شام خورده، مشغول تهیهٔ خواب شدیم. این دو منزل کک زیاد هست، خصوص این منزل که پشه و ساس هم دارد. پشه‌بند همراه داشتیم، بیرون آورده در ایوان جلو اتاق آویخته، هوای بسیار خوبی بود، راحت خوابیدم. حشمت هم مشغول نوشتن روزنامهٔ سفر شد.

سفرنامهٔ دوستعلی‌خان معیرالممالک

پنجشنبه بیست‌وششم [ربیع‌الثانی]

یک ساعت به بروکسل مانده، آفتاب زد. خیلی تجسس کردند در گمرک. وارد که شدیم به گراند هتل رفته، مرتبهٔ دوم؛ عجب هتلی. ناهار را در رستوران هتل خورده، پس از آن‌که از خواب بیدار شدیم، ناهار. بعد از ناهار به گردش رفته پالهٔ ژوستیس، باغ بتانیک، توری‌بافی، بعد بعضی دکان‌ها. پیاده منزل آمدیم. شام را صرف نموده، رفتیم به کنسروکسال… بود. مراجعت منزل، خوابیدیم.

یکشنبه بیست‌ونهم [ربیع‌الثانی]

صبح زودترک از خواب برخاسته که خدمت صدارت برسیم. رفته، خواب تشریف داشتند. قدری در اتاق امین حضرت نشسته چای صرفیده، شکایت داشت که این‌جاها کجاست نه طهارتی، نه نمازی و حق هم داشت. آقا [امین السلطان] بیدار شدند. حضورشان رفته، اجازهٔ چند صندوق تفنگ می‌خواستم، مرحمت شده و صد صندوق هم به طور طرانزیت. پول اتومبیل هم. بیرون آمده، سعدالدوله ناهار را از من دعوت کردند. پیش از ناهار حکایت ارزانی را خدمت آقا عرض کرده. به دکان رفته چند بخاری خریده، منزل آمده. میرزا قاسم خان هم موقع ناهار رفته، آقا تشریف نیاورده بودند هنوز. ناهار را با وزیر دربار صرف نموده، بعد آقا تشریف آوردند، با نریمان صحبت. آقا فرمودند به دکان رفته، تمام بروکسل را خریده بود. به هتل آمده، دو به غروب با مؤید و لسان سوار شده به بوا رفته. حاجی آقا را دیده که مراجعت می‌کرد. عجب بهشتی بود بوا، بهتر از پاریس. منزل آمده، هوای سرد غریبی بود. … قدری گردش کرده، خوابیدیم که صبح برویم پتر انشاءالله.


کتاب حظ کردیم و افسوس خوردیم علاوه بر سفرنامه های قدیمی معیرالممالک و مستوفی الممالک، دربردارندۀ خاطرات دوستعلی خان و چند نامه از اعتصام السلطنه، امان الله میرزا و امین الضرب هم هست. این کتاب به کوشش پدرام خسرونژاد و فاطمه معزی گردآوری شده. برای مطالعۀ تمام این کتاب لطفاً آن را از فروشگاه اطراف بخرید.

برای دانلود pdf صفحاتی از این کتاب این‌جا کلیک کنید.

برای خرید نسخۀ الکترونیکی کتاب حظ کردیم و افسوس خوردیم می‌توانید به اپلیکیشن‌های طاقچه و فیدیبو مراجعه کنید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *