این روزها سایهی سنگین بیماری کووید۱۹ فرصت دیدار و ملاقات را از مردمان جهان ربوده و حج نیز که روزگاری نقطهی تلاقی مردمان شرق و غرب و شمال و جنوب بوده دگرگون شده است. اما این اولین باری نیست که شکل و شمایل حج به دلیل شیوع بیماری دستخوش تغییر میشود. اواسط قرن نوزدهم میلادی نیز با آغاز اپیدمی وبا در مکه و حجاز، پایگاههای قرنطینهای تأسیس شد و در طول دهههای متمادی تجربهی حج را تحت تأثیر خود قرار داد. این مطلب بیکاغذ اطراف، به بهانهی برگزاری آیین حج امسال زیر سایهی سنگین همهگیری کووید19، سراغ مجموعهی دهجلدی اسناد حج انتشارات دانشگاه کمبریج رفته و به مرور کوتاه برخی مستندات تاریخی مربوط به اپیدمی وبا و پایگاههای قرنطینه در حج پرداخته است.
مکهی روزهای حج نقطهی عجیبی است. محل تلاقی است، تلاقی شرق و غرب و شمال و جنوب درست در یک نقطه و یک زمان. مردمانی با ملیتها، نژادها، قومیتها، جنسیتها و زبانهای متنوع به مکه میآیند و به ادای فریضهی حج میپردازند. در طول سالیان دراز، این دیدار همیشه بستری بوده برای تعامل و تبادل میان مردمان گوناگون، از تبادل افکار جدید و عقاید و باورها گرفته تا بیماریهای واگیرداری که با بازگشت مسافران از حج، گاه دامنگیر شهرها و کشورهایشان هم میشدهاند
شاید همین ملاقات شرق و غرب در یک نقطه و تأثیر عمیق آن است که مراسم حج را از دیرباز مورد توجه جهانگردان و سفرنامهنویسان و بعدتر شرقشناسان و در چند سدهی اخیر سیاستمداران قرار داده است. جالب اینکه در سال ۱۹۹۳ انتشارات دانشگاه کمبریج مجموعهای دهجلدی به نام اسناد حج منتشر کرده که اسناد مربوط به حج از سالهای آغازین تا اواخر قرن بیستم در آن جمعآوری شدهاند. این مجموعه شامل اسناد تاریخی مکه و عربستان، سفرنامههای حج مسلمانان و شرقشناسان، اسناد دولتی و مکاتبات سفارتخانههای اروپایی و بریتانیا و ایالات متحده است. جلد نهم این مجموعه به موضوع بهداشت و سلامت و حج اختصاص یافته و مهمترین اتفاقی که در این جلد به چشم میخورد، اپیدمی و شیوع وبا در حجازِ قرن نوزدهم میلادی است. با توجه به اینکه شیوع بیماری کووید۱۹ شکل و شمایل آشنای حج را در دو سال اخیر تغییر داده، مرور کوتاه مستندات تاریخی مربوط به اپیدمی وبا در زمان حج و شکلگیری پایگاههای قرنطینه و سازوکار آن خالی از لطف نیست.
اولین مورد ثبتشدهی وبا در عربستان در سال ۱۸۲۱ مشاهده شد و اسناد تاریخی حاکی از آن است که این از بیماری از هند و از راه خلیج فارس به شبهجزیره رسیده بود. رفتهرفته و در طول ده سال وبا به خطری جدی در سفر حجاز و ادای فریضهی حج بدل گشت. به دلیل پیشرفتهای صنعت کشتیسازی و عمومیت یافتن سفر با کشتیهای بخار از شرق آسیا به مکه، اولین اپیدمی وبا در سال ۱۸۳۱ در حجاز بروز یافت، نزدیک به بیستهزار نفر جان خود را از دست دادند و این آغاز موجهای بعدی اپیدمی وبا در سالهای ۱۸۴۱، ۱۸۴۷، ۱۸۵۷ ۱۸۵۶ و ۱۸۵۷ بود.
اما اولین سند کتاب اسناد حج در مورد وبا مربوط به سال ۱۸۵۸ است. در این سند قائممقام کنسول بریتانیا در جده، هنری ا. کَلورت، با ارسال گزارشی به تاریخ ۴ اوت ۱۸۵۸ به سرکنسول بریتانیا در اسکندریه از بروز وبا در میان حجاج میگوید:
«در تاریخ ۴ اوت جده را به مقصد سوئز ترک کردیم و از یکی از مقامات ترک حاضر در کشتی شنیدم که نامهی پاشا را برای دولت خود میبرد. بخت یارمان بود کارهای کاپیتان پولن در جده تمام شده بود، چرا که بیماریای که به نام وبا شناخته میشود، در میان حجاج تلفات بسیاری به جا گذاشته است. اجسادی بادقت از کشتیای که نزدیکی ما لنگر انداخته بود، به دریا انداخته میشد و در اطراف کشتی شناور بود و در نتیجه سلامتی خدمهی کشتی به خطر افتاده بود و مصلحت بود که بلافاصله از آن جو آلوده خارج شویم. »
موج بعدی اپیدمی وبا در سال ۱۸۶۵ گستردهتر بود و به اروپا و آمریکا هم سرایت کرد. در کتاب اسناد حج دربارهی اپیدمی سال ۱۸۶۵ تنها دو سند موجود است و سندهای دیگر به مسائل مربوط به سال ۱۸۸۷ به بعد میپردازد. سند اول به تاریخ ۱۲ مه ۱۸۶۵ است و نامهی قائممقام کنسول بریتانیا در جده به سرکنسول بریتانیا در اسکندریه است. در قسمتهایی از این گزارش چنین آمده است:
«با احترامات فائقه گزارش میدهم که اکنون وبا تلفات بسیاری را در استان حجاز به بارآورده است. به هیچ وجه نمیتوان مکه یا جده را امن و بهداشتی دانست. میانگین نرخ مرگ در مقایسه با جمعیت بالا است، به ویژه در موسم حج. اما امسال نرخ مرگ و میر بسیار بالاتر است… احتمالاً علت اصلی آن تعداد غیرمعمول کاروانهای حجاج است که به گردهمآیی امسال آمدهاند و البته ورود چندین کشتی که برخی خدمه و مسافران آن بر اثر وبا جان باخته بودند. آنها در مُکَلا، در ساحل حضرالموت، به وبا مبتلا شدند… به نظر میرسد دلیل ابتلا، سفر در دریای سرخ بوده…»
گرچه اپیدمی آن سال جان پانزدههزار نفر را در حجاز گرفت، اما تا زمانی که ویروس به اروپا سرایت نکرد هیچ اقدام بهداشتیای برای حفظ سلامتی حجاج شکل نگرفت. درست در همین زمان بود که توجه دیگر کشورها به مسئله شیوع وبا در سفر حج معطوف شد. نگرانیهای بینالمللی در مورد شیوع وبا در سفر حج به تصویب اولین کنوانسیون بهداشتی در سال ۱۸۶۶ در قسطنطنیه انجامید. در سالهای بعدی نیز کنوانسیونهای دیگری از جمله در درسدن در سال ۱۸۸۳، ونیز در سال ۱۸۹۲ و پاریس در سال ۱۸۹۴ تصویب شد. اسناد کتاب نشان میدهد که مهمترین نتیجهی کنواسیونهای بهداشتی برپایی پایگاههای قرنطینه در ورود و خروج حجاج از حجاز بود. برخی از این ایستگاهها برای کاروانهای زمینی در نظر گرفته شده بود. اما دو پایگاه مهم قرنطینه که در کتاب اسناد حج گزارشهای بسیاری دربارهی آنها دیده میشود، در شمال و جنوب دریای سرخ واقع شده بود.
پایگاه قرنطینهی جنوب دریای سرخ در جزیرهی کَمَران نزدیک به ساحل یمن قرار داشت. این پایگاه پذیرای حجاجی بود که از هند و خلیج فارس به مقصد جده وارد دریای سرخ میشدند. این حجاج باید به مدت ده تا پانزده روز در جزیرهی کَمَران اقامت میکردند و پس از حصول اطمینان از سلامتشان حکومت عثمانی و بعدها دولت بریتانیا مجوز خروج آنها از کَمَران و ورود به حجاز را صادر میکرد. در بدو ورود به این پایگاه لباسهای حجاج ضدعفونی میشد و خود آنها نیز با آبی مخصوص حمام میکردند و بیماران احتمالی نیز در بیمارستان بستری میشدند. در یکی از اسناد کتاب که سفرنامهی جین وینیفرد اسْتیگِر به نام زنگهای همیشگی است، دربارهی کَمَران چنین آمده:
«صبح یکی از روزها زنگ کشتی برای مسافران به صدا درآمد. به خشکی و پایگاه قرنطینهی کَمَران نزدیک شده بودیم. به ما گفته شد که همهی لباسهای کثیف و حتی لباسهایی که یکبار پوشیده بودیم را جمعکنیم و به اندازهی یک شب غذا همراه داشته باشیم. قرار بود ما را به ساحل ببرند تا لباسهایمان را ضدعفونی کنیم و حمام برویم.
موتور کشتی که خاموش شد، بعدازظهر شده بود. کَمَران از دورست شبیه عدن بود. بر لبهی ساحل شنی زرد رنگی که به شکل فنجان بود، چندین ساختمان سفید و کوتاه در برابر آسمان آبی قد علم کرده بودند. هیچ گیاه و درختی یکنواختی شنها را برهمنریخته بود. خود ساختمان قرنطینه بزرگ بود و حصارهای آهنی بلندی داشت. در دورست و در کنار تپهای ساختمان مربع سفید رنگی قرار گرفته بود که ستونها بزرگ خود را به رخ میکشید، از همان ستونهایی که در یونان میبینید. عقبتر چند ساختمان کوچک قرار داشت و فکر میکنم خانهی مسئولین قرنطینه بود.»
اما پایگاه قرنطینهی شمال دریای سرخ در شهر ساحلی طور در مصر واقع شده بود و زیر نظر مصر اداره میشد. حجاجی که از راه مصر و سوئز و از شمال دریای سرخ وارد حجاز میشدند، در طور قرنطینه میشدند. در کتاب اسناد حج گزیدهای از سفرنامهی اطراف سواحل عربستان (۱۹۳۰) نوشتهی امین ریحانی آمده که در آن به این پایگاه اشاره مختصری شده. امین ریحانی (۱۸۷۶-۱۹۴۰) نویسنده، متفکر و فعال سیاسی لبنانی و از پایهگذاران جنبش ادبی مهجر و پدر ادبیات عرب آمریکایی است. او در سال ۱۹۲۲ به عربستان سفر کرد و سه سفرنامه دربارهی سفرهای خود به عربستان نوشت. اطراف سواحل عربستان روایت سفر وی به همراه ملک حسین پادشاه وقت حجاز است. ریحانی دربارهی پایگاه قرنطینهی طور چنین میگوید:
«یکی از همسفرانم از حجاج و قرنطینه در طور صحبت کرد… ایستگاه قرنطینهی طور دومین ایستگاه قرنطینه در جهان است و فیالواقع از تابلوهای راهنمای تمدن شرق سوئز است. ایستگاهی بینالمللی است اما ادارهی آن بر عهدهی دولت مصر است. در آن بیابان شنی آفتابزده، نه چندان دورتر از روستای اصلی، شهری تنها خودنمایی میکند. شهری که براساس اصول بهداشتی ساخته شده؛ بخشها و اقامتگاه، کلینیکها و اتاقهای ضدعفونی، کارخانهی آب و یخسازی آن از بهترینهاست حتی در اروپا. دو تا سه هزار حجاج را میتواند پذیرا باشد، این درحالی است که در موسم حج تعداد کل حجاج به چهلهزار نفر میرسد. حجاج مصری در راه بازگشت از مکه ابتدا ضدعفونی میشوند و سپس براساس وضعیت بهداشتی موجود [در حجاز] به مدت سه تا ده روز به اقامتگاهها فرستاده میشوند.»
پایگاههای قرنطینه در کَمَران و طور تا دهههای آغازین قرن بیستم علیرغم تغییر و تحولات سیاسی عربستان به فعالیت خود ادامه داد و قرنطینه به بخش جداییناپذیر سفر حج و تجربهی حجاج بدل گشت. چرا که وبا در سالهای ۱۸۸۳، ۱۸۸۹، ۱۸۹۱و ۱۸۹۳ نیز در عربستان شیوع یافت و کنوانسیونهای بهداشتی همچنان بر برقراری این پایگاهها تاکید داشتند. آخرین کنوانسیون بهداشتی حج در سال ۱۹۲۶ در پاریس تصویب شد. نتیجهی این کنوانسیون تأسیس دفتر بهداشتی پاریس بود که موظف شده بود با همکاری هیئت قرنطینهی مصر بر وضعیت بهداشتی حج نظارت داشته باشد؛ دفتری که تا زمان شکلگیری سازمان بهداشت جهانی در سال ۱۹۴۸ به فعالیت خود ادامه داد.
گفتنی است این موارد تنها گوشهای از مستندات مربوط به پایگاههای مهم قرنطینه در سفر حجِ سالهای پایانی قرن نوزدهم و سالهای آغازین قرن بیستم است و ذکر موارد بیشتر از حوصله و مجال این متن خارج است. اما باید اشاره کنیم که در خطبهخط کتاب اسناد حج روایتها و نکات گفتنی بسیاری به چشم میخورد. گویی این اسناد در بین خطوطشان راوی کلانروایتهایی هستند که شاید وضعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن دورانِ جنوب غرب آسیا را روشنتر سازد.
نویسنده: بتول فیروزان
منبع: در تهیهی این مطلب از اسناد منتشرشده در مجموعهی دهجلدی Records of the Hajj: ADocumentary History of the Pilgrimage to Mecca استفاده شده است که نشر اطراف ترجمه و انتشار کامل آن را در دستور کار دارد.