خیلیها سودای نوشتن در سر دارند و خیلیها هم واقعاً آستین بالا میزنند و قلم به دست میگیرند. اما همه موفق نمیشوند چون نوشتن فوتوفنی دارد که باید یادش گرفت؛ فوتوفنی که نویسندگان حرفهای دربارهاش بسیار گفتهاند و نوشتهاند. و البته این هم باید یادمان باشد که هر توصیهای را نباید پذیرفت.
بهتازگی کتاب کوچک شگفتانگیزی پیدا کردهام با عنوان توصیههایی برای نویسندگان؛ «مجموعهای از نقلقولها، حکایتها و درسهای نویسندگی از حلقهی درخشانی از نوابغ ادبی» که اولین بار در سال ۱۹۹۹ چاپ شده است. کتابی است دربارهی نوشتن؛ از راههای یافتن ناشر خوب گرفته تا چیزهای مؤثر در باورپذیری شخصیتها. این کتاب طیفی گسترده، از آرزو تا واقعیت، را در بر میگیرد که شامل دستورزبان، ژانرها، اطلاعات، پول، پیرنگ داستان، سرقت ادبی و البته تشویق هم میشود.
و حال چند توصیهی حکیمانه از نویسندگان محبوبم که با دقتی ویژه انتخاب شدهاند:
پیش از شروع هر روزت ابتدا روز گذشته را به پایان برسان و بین این دو دیوار محکمی از خواب قرار بده. این کار شدنی نیست مگر با میانهروی.
اگر با یک شخصیت شروع کنی، میفهمی یک تیپ ساختهای؛ اگر با یک تیپ شروع کنی، میفهمی هیچ نساختهای.
هرگز رمان ننویس مگر اینکه وقتی از درونت بیرون میریزد بسوزاندت.
هر دَمت تجربه باشد و بازدَمت شعر.
داستان کوتاه باید حالوهوایی ثابت داشته باشد و هر جمله به سوی خلق همان حالوهوا پیش برود.
هرگز لازم نیست چیزی را در متنی که نیمهشب به خاطر نوشتنش بیدار شدهای تغییر بدهی.
شاعران تازهکار تقلید میکنند و شاعران کهنهکارْ سرقت ادبی.
هر داستان یک دروغ است و هر داستان خوبْ حقیقتی است در دل دروغ.
داستان خوب از چیزی تشکیل شده که واقعی است و واقعیت سخت به دست میآید.
مشکل داستان این است که باید باورپذیر باشد اما دربارهی ناداستان چنین چیزی صادق نیست.
بدون اطلاعات، نمیتوانی خوب بنویسی.
گوش کن و بعد تصمیم بگیر.
موضوعی بیاب که برایت مهم باشد و از ته دلت احساس کنی دیگران هم باید به آن اهمیت بدهند. همین توجه و اهمیت خالصانه جذابترین و وسوسهانگیزترین عنصر سبک خاص تو خواهد شد، نه بازیهای زبانیات.
بدون دستمزد بنویس تا یکی بیاید و پیشنهاد دستمزد بدهد. اگر تا سه سال کسی پیشنهاد دستمزد نداد، احتمالاً به درد اره کردن چوب میخوری.
و البته خیلی مهم است که بدانیم کدام توصیهها را باید نادیده گرفت:
سال 1845، وقتی شارلوت برونته به رابرت ساوتی، شاعر انگلیسی، نامه نوشت و نظرش را دربارهی اینکه آیا میتواند نویسندهی خوبی بشود پرسید، در جواب نصیحتی سرد شنید: «ادبیات نمیتواند حرفهی یک زن باشد و نباید هم باشد. زن هر قدر بیشتر سرگرم انجام وظایف شایستهی خودش باشد، فراغت کمتری برای ادبیات خواهد داشت، حتی در حد تفنن یا سرگرمی. به فکر وظایفی باشید که هنوز به شما محول نشدهاند و وقتی محول بشوند، کمتر مشتاق شهرت خواهید بود.»
شارلوت برونته این نصیحت را نادیده گرفت و با خواهرانش، امیلی و آن، مجموعهشعری با اسم مستعار مردانه منتشر کردند. یک سال بعد هم او جین ایر را منتشر کرد.
منبع: The Marginalian
نویسنده: ماریا پاپووا
مترجم:آیدا حقنژاد