بلاگ, منظومه‌ی کتاب‌های نشر اطراف

غرابت باشکوه یوکو تاوادا | از زبان ریوکا گالچن 

نوشته‌های تاوادا درباره‌ی… خب… سخت است که «چیستی»ای به نوشته‌های تاوادا نسبت دهیم. اما زبان و ادراک در نوشته‌های او همیشه مرکزی، غامض و پویاست. وجه مشخصه‌ی آثار یوکو تاوادا انطباق‌هایی است که مخاطب نمی‌داند با آن‌ها چه کند و دریافت‌هایی که شاید لازم باشد باورشان کرد یا نکرد. صدا و تجربه‌ی راوی غالباً به طریقی که برای خودش هم غریبه است تغییر شکل می‌دهد و همه‌چیز تسخیرشده ــ و اغلب تا حدی خنده‌دار ــ احساس می‌شود؛ با معنایی فهم‌پذیر و اغلب کنایه‌آمیز. در بیشتر آثار تاوادا احساس می‌کنی در افسانه‌ای سرگردانی که به تو تعلق ندارد. البته چنین احساسی دقیقاً همان احساس سخن گفتن به زبانی جز زبان مادری است. در واقع، این اغلب همان چیزی است که در نوشته‌های تاوادا رخ می‌دهد.

بلاگ, روایت آدم‌ها و کتاب‌هایشان, زندگی‌نگاره‌ها

اسرارآمیزترین کتاب دنیا | هشام مطر و کتاب‌های کودکی‌اش 

هشام مطر سال ۱۹۷۰ در خانواده‌ای لیبیایی و در نیویورک متولد شد. در قاهره و طرابلس زندگی کرد و دست‌ آخر ساکنِ لندن شد. اولین رمان مطر به نام «در کشور مردان» (۲۰۰۶) به بیست‌ و نه زبان ترجمه شد و در فهرست نامزدهای نهایی جایزه‌ی ادبی مَن‌بوکر قرار گرفت. «آناتومی ناپدید شدن» (۲۰۱۱) رمان دوم او بود و «روایت بازگشتِ» (۲۰۱۷) او ــ خاطره‌پردازی هشام مطر از بازگشت به لیبی و جست‌وجوی رد و نشانی از پدرش پس از سقوط قذافی ــ هم برنده‌ی جایزه‌ی ادبی پولیتزر شد. هشام مطر پس از انتشار چند کتاب موفق بزرگسال تصمیم گرفت کتابی برای کودکان بنویسد: «نقطه می‌خواست فرار کند»؛ کتابی که روی سؤال‌های بنیادینی دست گذاشته که همه‌ی ما، حتی در بزرگسالی، با آن‌ها کلنجار می‌رویم. در جستاری که این‌جا می‌خوانید، هشام مطر از کتاب‌های دنیای کودکی‌اش نوشته، یا بهتر بگوییم، از اسرارآمیزترین کتاب دنیا.

جستار ‌های زندگی روزمره, درباره‌ی روایت‌های داستانی

پایان قصه‌های اپیدمی | روزی که آدم‌ها دوباره می‌خوانند 

قصه‌های اپیدمی پرشمارند و متنوع. ادبیات بیماری‌های همه‌گیر گاهی نومیدانه به آینده نگاه می‌کند و گاهی امیدوارانه. اما آنچه در پایان این قصه‌ها مشترک است نقطه‌ی تصمیم‌گیری‌ست؛ آن‌جا که ما انسان‌ها، ما انسان‌های عصر همه‌گیری کرونا، باید انتخاب کنیم وقتی جامعه بالاخره از بیماری خلاص شد، چگونه می‌خواهیم از نو شروع کنیم و به چه راهی برویم. در این مطلب بی‌کاغذ اطراف که کیوان سررشته ترجمه‌اش کرده است، جیل لپور مروری دارد بر پایان مشهورترین قصه‌های اپیدمی و درس‌هایی که این پایان‌ها برای ما دارند.