در کتاب زانتشنگان بیست و چهار نفر از اتفاقهایی نوشتهاند که نسبت آنها را با رخداد سال ۶۱ هجری تغییر داده؛ از تجربههایی که در دل این سنت عزا و در همین کوچهها و تکیهها شکل گرفته و دریافت و برداشت تازه با خودش آورده.
در خاطرات خیلی از ما یک سومشخص عاشق هست که ربط این روزهایمان به امام حسین (ع) و محرم را از او گرفتهایم. سومشخص عاشق کسیست که شاید تا پیش از نوشتن روایت محرم برای نشر اطراف، زیاد به نقش او در زندگیمان فکر نکردهایم و به اندازهی دلبستگی و حرارتی که به ما منتقل کرده و عمق تأثیرش در وضع و نسبت امروزمان با عاشورا و روضه توجه نداشتهایم ولی وقتی تصمیم میگیریم چیزی برای کتاب محرم بنویسیم، ناگهان همهی خاطراتش بر میگردد و به خودمان که میآییم میبینیم روایت را دربارهی او نوشتهایم.
سومشخصهای عاشق گاهی مادربزرگ و پدر و پدربزرگاند، گاهی استاد و حتی غریبهای رهگذر. شخصیت پیچیده یا فن بیان قوی یا توانایی منحصربهفردی نداشتهاند. آنها فقط واقعاً عاشق بودهاند و تنها مهارتشان برای تأثیرگذاری صداقتشان بوده است. سومشخصها چیزهایی را در روح و جان راویها جا گذاشتهاند و بعد هم به نظر آمده که مردهاند یا رفتهاند، ولی نرفته بودند. به این نشانی که وقتی روایت محرم را به راوی سفارش دادیم، همهشان بازگشتند و خودشان را در این متنها جاودانه کردند.
زانتشنگان کتاب سوم از مجموعهی «کآشوب» است؛ مجموعهای که بنا دارد اگر خدا بخواهد هر سال از منظری دیگر و آدمهایی دیگر به حالوهوای امروز ما و روضهها نگاه کند. عادت شیعه به ثبت عاشورا در شکل موزون بوده است. ما اغلب ارتباط خودمان با این حماسه را منظوم شرح کردهایم و روایتِ منثور و قصه کمتر به این آستان عرضه شدهاند. امیدواریم مجموعهی کآشوب که کتاب سوم آن الان در دست انتشار است راهی باشد که نثر فارسی فرصت از دسترفتهی خودش را باز یابد و همراه شعر و نوحه به درگاه این واقعه پیشکش شود.
بدون دیدگاه