کتاب پژوهش روایی (Engaging in Narrative Inquiry) زندگی انسان را از لنز روایت بررسی میکند و تجربهی زیسته را به عنوان منبع نوعی دانش و ادراک مهم پاس میدارد. جین کلندینین، نویسندهی کتاب، از پیشگامان بهکارگیری روایت به منزلهی روش تحقیق است. او از حدود سال ۲۰۰۶ همراه مایکل کانلی به صورتبندی ایدههایش در این حوزه پرداخت و سال ۲۰۱۳ با بهروز کردن همان صورتبندی کلاسیک، افزودن توضیحهای روشنگرانه و ابداع روشی دقیق که حاصل یک دهه تحقیق و تجربه بودند، ویراست اول این کتاب را نوشت و منتشر کرد. یکی از ویژگیهای قابل توجه این کتاب دربرگیری مثالهایی از تحقیقهای روایی واقعی و تحلیل آنهاست . علاقهی روزافزون محققان، دانشجویان و اساتید رشتههای مختلف به آشنایی با روش پژوهش روایی و بهرهگیری از آن، این کتاب را به راهنمایی ضروری برای محققان و کتابی بسیار مناسب برای درسهای دانشگاهی مربوط به تحقیقات کیفی، تعلیم و تربیت، علوم اجتماعی و همهی درسهای مربوط به پژوهشهای روایی و خودزندگینامهای مبدل کرده است.
در سال ۲۰۲۲، کلندینین کتابش را برای ویراست دوم آماده کرده و انتشارات راتلج آن را به دست مخاطبان رساند. در این ویراست به تغییرات و پیشرفتهایی که از انتشار ویراست نخست کتاب (۲۰۱۳) تا کنون در زمینهی پژوهش روایی رخ دادهاند، توجه شده و چگونگی کشف زندگی افراد از نگاه روایی با ظرایف بیشتری بررسی شده است. نشر اطراف ترجمهی محمود مهرمحمدی از ویراست دوم این کتاب را بهزودی منتشر خواهد کرد.
برشی از کتاب پژوهش روایی
بیشتر اوقات، من از پژوهشگران روایی که تازه به فکر انجام پژوهشی روایی افتادهاند، میپرسم «نقش شما در این پژوهش چیست». اگر مخاطبم فرد تازهواردی در این عرصه باشد، معمولاً با تعجب میگوید «منظورت چیست؟ پژوهشگر هستم.» کسانی که من و پژوهش روایی را قدری بیشتر میشناسند، معمولاً سکوتی طولانی میکنند. به مرور زمان دریافتهام که پاسخ اندیشمندانه به این سوال موجب میشود فرد به کل پروژهی پژوهشیاش فکر کند. در ادامه این نکته را توضیح میدهم.
همواره هنگام شکلگیری پژوهشی جدید این پرسش را از خودم میپرسم: من اینجا چه کسی هستم؟ من در پژوهشی روایی همراه دانشآموزانِ ترکتحصیلکرده چه کسی هستم؟ در پژوهشی روایی همراه معلمانی که در پنج سال اولِ خدمت، این حرفه را رها میکنند، چه کسی هستم؟ در پژوهشی روایی همراه نوجوانان و خانوادههای بومیتبار چه کسی هستم؟ با پرسش «من» در ارتباط با این پدیدهها «که هستم»، بهتدریج معمای پژوهشم روشنتر میشود، میتوانم توجیههای شخصی، عملی و اجتماعی برای تحقیقم ارائه کنم و با موضوع مطالعهام مواجههی مناسبتری داشته باشم. آنچه کمکم میکند، تفکر روایی است و من پیش از هر چیز نیازمند اندیشیدن در چهارچوب روایی دربارهی زندگی خودم هستم.
پژوهشگران روایی پژوهششان را پژوهشی ارتباطی میدانند. ما در همان میدان رژهی استعاریای هستیم که کلیفورد گیرتز سالها پیش دربارهاش نوشته است. پژوهشگران روایی در دل پدیدهی مورد مطالعهشان قرار دارند. در همهی پژوهشهای روایی، خود ما پژوهشگران نیز رفتهرفته بررسی میشویم. هنگام انجام پژوهش، ما پژوهشگران روایی نیز زندگیمان را میسازیم و بازسازی میکنیم. خودمان نیز در میانهایم. به عبارتی، هنگام گفتن قصههایمان و شنیدن قصههای مشارکتکنندگان در جایگاه پژوهشگر، باید به این که خودمان در پژوهش مزبور چه جایگاهی داریم توجه ویژه کنیم و همچنین این نکته را درک کنیم که خودمان نیز بخشی از بسترهای«بهقصهدرآمده»ی موردِ مطالعهمان هستیم. بنابراین به عنوان پژوهشگر روایی ما بخشی از بسترهای کنونی و بسترهای گذشتهایم و نقشمان را در ساختن جهانی که خود را در آن مییابیم، تصدیق میکنیم.
بدون دیدگاه