رینا تلگمایر، نویسندهی کتابهای خواهرها و لبخندها، دربارهی آخرین کتابش، دلهرهها، میگوید: «الهامبخش کتاب دلهرهها آدمهای واقعی، مشاورهی واقعی و خاطرات واقعی از کلاس چهارم و پنجم دبستان من بودهاند. من بیشتر عمرم با دلدرد و اضطراب دستوپنجه نرم کردهام. کار آسانی نبوده اما سالهاست که هر دوی اینها کمتر شدهاند چون کمکم یاد گرفتم چطور مهارشان کنم. نه ساله که بودم معلوم نیست از کجا سروکلهی هولوهراسهایم پیدا شد. کلی غیبت از مدرسه داشتم. نسبت به هر احساس غیرعادی کوچکی در شکمم وسواس پیدا کرده بودم. تمام مدت میترسیدم که نکند غذای “اشتباهی” بخورم و مطمئن بودم این غذاها مریضم میکنند.»
تلگمایر در کتاب دلهرهها داستان بیماری گوارشیاش را برایمان میگوید و اعتقاد دارد ترسها و نگرانیهایش بخشی از هویت اوست و برای مهارشان تا جایی که میتواند میکوشد. او در این کتاب به بچهها میگوید که چطور دلوجرئت به خرج دهند و از احساسشان برای بزرگترها حرف بزنند، آنها را بنویسند، نقاشیشان کنند و با دوستانشان در میان بگذارند.
بدون دیدگاه