نقل diegesis

نقل الف. به معنای دقیق کلمه همان تعریف‌کردن قصه است. ریشه‌ی این اصطلاح برمی‌گردد به تمایزی که افلاطون بین دو نوع ارائه‌ی قصه قائل شد: به صورت محاکات (اجرا) یا به صورت نقل (گفتن)؛ ب. معمولاً نقل به دنیای داستان اشاره دارد، یعنی جهانی که در روایتگری خلق می‌شود. روایت‌پژوهان ساحت‌هایی نیز برای نقل قائل‌اند. «ساحت نقل» شامل تمام شخصیتها، چیزها و رخدادهایی است که در دنیای داستان روایت اصلی هستند. راویِ متعلق به این جهان ــ مانند جِیک بارنز در رمان خورشید همچنان می‌دمد اثر همینگوی ــ راوی خودگو است. اما ممکن است رخدادها و شخصیت‌های دیگری نیز در متن باشند که اصلاً در روایت اصلی جایی نداشته باشند و در جهان‌داستانی خارج از آن باشند. این روایت‌های قابی، در ساحت دیگرگو هستند. زائران حکایت‌های کنتربری اثر چاسر وقتی قصه‌هایشان را تعریف می‌کنند، راوی دیگرگو هستند. اگر راوی خارج از هر کدام از این ساحت‌های نقل روایت باشد، آن را برون‌گو می‌نامیم، مانند صدایی که آنا کارنینا  اثر تولستوی را روایت می‌کند.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *