ادبیات غیرداستانی شامل آثاری است که بر پایهی حقایق نوشته شدهاند، هرچند عناصر داستانی هم در آنها جای دارند. روایت غیرداستانی با ارائهی خشک و صریح حقایق و اطلاعات، مثل نامههای تجاری، تفاوت دارد. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم (البته نه به معنای آموزش کاملاً علمی و تخصصیِ عاری از ملاحظات زیباشناختی)، ترغیب، یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهی «مبتنی بر واقعیت» است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای متنوعی دارد.
پس از رنسانس، از قرن شانزدهم میلادی به اینسو نوشتار شخصی در اروپا اهمیت پیدا کرد. در اینگونه نوشتهها نویسنده در پی مکاشفه و خودکاوی، البته در لفافه، بود که معمولاً به شکل نامه، روزنوشتهای شخصی و اعترافات در میآمدند. البته اندرزنامههایی به تقلید از فلاسفهی روم باستان از جمله سنکا و اپیکتت، دیالوگهای تخیلی، روایتهای تاریخی و بعدها مقالههای مطبوعاتی و جستارهایی با موضوعات متنوع نیز کمکم جای خودشان را باز کردند. در زیر به برخی از زیرژانرهای مرسوم روایت غیرداستانی اشاره خواهیم کرد:
روزنوشت (Diary)
روزنوشت نوعی نوشتهی زندگینامهای است که در آن روزنویس فعالیتها و افکار روزانهاش را ضبط میکند. روزنوشتها اصولاً برای استفادهی شخصی نوشته میشوند و در آن صداقتی وجود دارد که در نوشتههای به قصد انتشار یافت نمیشود. این نوع نوشته اواخر رنسانس شکوفا شد، یعنی زمانی که فرد و فردیت اهمیت یافت. روزنوشتها علاوه بر آنکه شخصیت روزنویس را برملا میکنند، اهمیت فراوانی هم از لحاظ تاریخ اجتماعی و سیاسی دارند. معتبرترین نمونههای روزنوشت قرن بیستم عبارتاند از: روزنوشتهای رابرت اف. اسکات (۱۹۱۰ تا ۱۹۱۲) سیاح مشهور بریتانیایی، روزنوشتهای کاترین منسفیلد (۱۹۲۷)، روزنوشتهای دوجلدی آندره ژید (۱۹۳۹ تا ۱۰۵۴)، روزنوشتهای دختری جوان (۱۹۴۷) اثر آن فرانک و کتاب پنججلدیِ روزنوشتهای ویرجینیا وولف (۱۹۷۷ تا ۱۹۸۴).
خاطرهپردازی (Memoir)
خاطرهپردازی هم نوعی زندگینامهنویسی و جزو روایت غیرداستانی است که در آن معمولاً فرد اتفاقات مهمی را که در آنها سهیم بوده یا شاهدش بوده به خاطر میآورد و هدف از نوشتن آن توصیف یا تفسیر رخدادهاست. تفاوت خاطرهپردازی با خودزندگینامه این است که خاطرهپردازی معمولاً دربارهی اشخاص و سیر وقایعی است که مربوط است به شخصی جز نویسنده، در حالی که خودزندگینامه بر زندگی شخصی و خصوصی سوژهاش تمرکز میکند. از آنجا که اصطلاح «خودزندگینامه» در قرن نوزدهم میلادی رواج پیدا کرد، بعضیها از آثاری را که امروزه خودزندگینامه مینامیم (مثل خودزندگینامهی بنجامین فرانکلین) معمولاً نویسندگانشان خاطرهپردازی مینامیدند. جنگهای داخلی انگلستان در قرن هفدهم میلادی بهانهای برای نوشتن بسیاری از خاطرهپردازیها بود که خاطرهپردازیهای ادموند لادلو و سر جان رِرزبی شاخصترینشان هستند. در قرن بیستم، بسیاری از دولتمردان و نظامیان برجسته تجربیاتشان را در قالب خاطرهپردازی بیان کردهاند. معروفترینِ خاطرهپردازیهای مربوط به جنگ جهانی دوم عبارتاند از خاطرهپردازی ویسکُنت انگلیسی مونتگومری (۱۹۵۸) و خاطرهپردازیهای جنگ (۱۹۵۴ تا ۱۹۵۹) اثر دو گل.
خودزندگینامه (Autobiography)
خودزندگینامه قصهی زندگی یک نفر به قلم خود اوست. گاهی اصطلاحات دیگری را بهاشتباه به جای خودزندگینامه به کار میبرند، از جمله خاطرهپردازی، روزنوشت، ژورنال و نامهنویسی. تمایز میان این فرمهای ادبیِ زیرمجموعهی روایت غیرداستانی ضروری است. روزنوشتها و ژورنالها و نامهها روایتهایی منسجم و مفصل برای خواندن عموم نیستند، در صورتی که خودزندگینامهها و خاطرهپردازیها واجد این خصوصیاتاند. دستکم بخشی از خاطرهپردازیها به رخدادهای عمومی و پرسوناژهای مشهوری جز خود نویسنده میپردازد، اما خودزندگینامه روایت پیوستهای از زندگی نویسنده است که گوشهچشمی هم به دروننگری و خودکاوی دارد. خودزندگینامههای خصیصهنمایی که تمایز بالا را روشنتر میکنند عبارتاند از اعترافات سنت آگوستین، خودزندگینامهی بِنوِنوتو چلینی، خودزندگینامهی فرانکلین و تعلیمات هنری آدامز. خودزندگینامهی ساختگی ابزاری است که اغلب در رمانها به کار میرود، مثل رمان مال فلندرز اثر دفو. ممکن هم است رمانها خودزندگینامهای در هیئت داستان باشند، مثل رمانهای توماس ولف و رمان چهرهی مرد هنرمند در جوانی اثر جویس.
زندگینامه (Biography)
زندگینامه قصهی مکتوب زندگی یک شخص است و در واقع تاریخچهی زندگی او. زندگینامه یکی از قدیمیترین زیرژانرهای روایت غیرداستانی و به طور کلی فرمهای ادبیات است. هدف زندگینامه بازسازی زندگی یک انسان با واژههاست. نامهنویسی، خاطرهپردازی، روزنوشت، ژورنال و خودزندگینامه را باید از زندگینامه تمیز داد. خاطرهپردازی، روزنوشت، ژورنال و خودزندگینامه شبیه به هم هستند از این لحاظ که همگی خاطراتی مکتوب به قلم سوژهی اثر هستند و البته ممکن است نامهها رنگوبوی تعصب و غرض داشته باشند. از بین اینها نزدیکترینشان به زندگینامه کتابهای «زندگانی و زمانهی» افراد است، کتابهایی که به زندگی و دورهای خاص مربوطاند. ممکن است نویسنده کتابی جالب و آموزنده بنویسد که زندگینامهی محض است، یا به عبارت امروزیتر به هر سو سر نمیچرخاند، بلکه کل تمرکزش بر سوژهاش است.
در زبان انگلیسی، اولین بار واژهی زندگینامه را درایدن در سال ۱۶۸۳ و به معنای «تاریخچهی زندگانی انسانهای خاص» به کار برد. امروزه زندگینامه را شاید بتوان اینطور تعریف کرد: بازنمودی دقیق از تاریخچهی زندگی از تولد تا مرگ یک نفر با این قصد که تفسیری از زندگی آن شخص ارائه بدهد و تأثیری واحد از سوژهی مورد نظر در ذهن خواننده ایجاد کند.
جستار (Essay)
پیش از آنکه در قرن شانزدهم میلادی، مونتنی و بیکن واژهی «essay» را برای اولین بار به کار ببرند، چیزی را که امروزه جستار مینامیم، رساله مینامیدند. نمونههای اولیهی جستار را میتوان در نوشتههای سیسرو دربارهی شکوه دوران قدیم یا هنر «پیشگویی»، یا نوشتههای سنکا دربارهی خشم یا بخشایش دید.
جستار عبارت است از بحثی منثور و نسبتاً کوتاه دربارهی موضوعی مشخص. دستهبندی انواع جستارها کار سادهای نیست. اما یک دستهبندی اولیه و البته بسیار مفید میتواند اینطور باشد: جستار رسمی و جستار غیررسمی. جستار غیررسمی شامل جستارهای حکیمانهای مثل آثار بیکن، جستارهای ادواری مثل آثار آدیسون و جستارهای شخصی مثل آثار لَمب میشود. این ویژگیها باعث میشوند که جستار غیررسمی باشد: عناصر شخصی، طنز، سبک فاخر، ساختار نهچندان منسجم، خرق عادت و نوآوری، رهایی از جمود و تکلف و بررسی ناکامل یا غیرقطعی موضوع متن. ویژگیهای جستار رسمی عبارتاند از: داشتن هدف جدی، وقار، سازمانبندی و طول منطقی. اصطلاح «جستار» ممکن است هم به مباحث کوتاه توضیحی یا جدلی (مثل مجلهی جدیِ آرتیکل) و هم به رسالههای بلندتر (مثل فصلهایی از کتاب قهرمانان و قهرمانستایی اثر کارلایل) اطلاق شود. البته حتی همین تمایز بین جستارهای رسمی و غیررسمی هم همیشه کارساز نیست و اینکه اغلب جستار غیررسمی در حوزهی ادبیات میگنجد تا جستار رسمی.
نامه (Epistle)
نامه متنی منثور یا منظوم است که به فرم نامه و خطاب به شخص یا گروهی خاص نوشته میشود. در ادبیات، دو سنت اصلی نامهی منظوم وجود دارد. یکی بر میگردد به نامههای هوراس و دیگری به زنان قهرمان اثر اُوید. سنت الهامگرفته از هوراس به مضامین اخلاقی و فلسفی میپردازد و از دورهی رنسانس به اینسو بسیار محبوب شد. اما سنت نامهنویسی اُوید با موضوعات عاشقانه و احساسی عجین است و در قرون وسطی در اروپا محبوبتر از سنت هوراسی بود. نمونهی معروف نامههای هوراسی نامههای پولس رسول است که در کتاب مقدس نیز آمده و به مسیحیت کمک شایانی کرد تا به دینی جهانگیر تبدیل شود. سایر نویسندگانی که از این فرم استفاده کردهاند عبارتاند از بن جانسون، جان درایدن، ویلیام کانگریو، دابلیو. اچ. آدن و لوی مکنیس.
سفرنامه (Travel writing)
سفرنامه متنی منثور و غیرداستانی است که در آن مسافر مکانهای بازدیدکردهاش را توصیف میکند. در گذشته این مسافر خبرهی هنر و طبیعت و رسوم عجیب بود. سفرنامههایی که کموبیش از ارزش ادبی برخوردار باشند اواخر قرن سیزدهم و با نوشتههای مارکوپولو پدیدار شدند. در قرن هفدهم نیز مشاهدات دو فرانسوی به نامهای ژانباپتسیت تاورنیه و ژان شاردین از ایران همین ویژگی را داشت.
ژورنال (Journal)
ژورنال نوعی نوشتهی خودزندگینامهای است که شامل گزارش روزانه و ضبط افکار و عقاید شخصی است. ژورنال معمولاً به اندازهی روزنوشت صمیمی نیست و در مقایسه با زندگینامه به ترتیب زمانی مقیدتر است.
بدون دیدگاه