از شکلگیری اکوسیستم استارتآپی آمریکا تنها پنجاه سال گذشته است و عمر کپیهای اجراشدهی آن در کشورهای دیگر از این هم کمتر است. تحلیلگران و کارشناسان اکوسیستم استارتآپی ایران میگویند استارتِ این نظام نوین در دههی هفتاد شمسی زده شد است ولی ما در نقش کاربران انواع وبسایتها و اپلیکیشنها از اوایل دههی نود شمسی شاهد حضور اولین استارتآپهای ایرانی در دنیای کسبوکارها بودهایم. در مقایسه با عمر ادارهجات سنتی (که در ابتدای کار برای خودشان نظامی مدرن و پیشرو بودهاند)، هنوز چیزی از شکلگیری این مدل جدید کسبوکار نگذشته و اکوسیستم استارتآپی شبیه طفل نوپای بیشفعالی است که به جای تاتی کردن اصرار دارد بدود. مثل تمام پدیدههای نوظهور، واکنشها به این پدیدهی مهم و پرسروصدای عصر فناوری، هنوز هیجانی و شتابزدهاند. این کتاب هم حاصل و شامل قضاوت هیجانی و شتابزدهی من دربارهی بخش کوچکی از اکوسیستم استارتآپی است.
بیشتر مکتوباتی که تا به حال دربارهی اکوسیستم استارتآپی ثبت شده، مربوط به تجربیات بنیانگذاران و افراد موفقاند و عمدتاً کارکردی آموزشی دارند. در میان انبوه کتابها و سخنرانیها و پادکستها و گزارشهای رویدادهای پرسروصدا، جای روایتهای شخصی خالی است. ثبت تجربیات موفق یا شکستخوردهی آنهایی که در زمینهها و موقعیتهای مختلف اکوسیستم مشغول به کارند، میتواند بهتدریج در درک نسبتاً جامعی از این نظم نوین کمکمان کند. بنابراین من هم تصمیم گرفتم با تکیه بر خاطرات دوران کاری و نوشتن از روند منجر به شکستم، یک گوشه از کار ثبت روایات شخصی در اکوسیستم استارتآپی را به عهده بگیرم.
(بخشی از مقدمهی کتاب “استیو جابز غلط کرد با تو!” نوشتهی آزاده رحیمی که بهزودی در انتشارات اطراف منتشر میشود.)
بدون دیدگاه